نوشته های خودم
حرف و نوشته های خودم
من و تو با همیم من و تو با همیم شب تاربک ماه رو داره اما من ماه رو نمی خوام من خورشید وجودت رو می خوام برای دل تاریک خودم خسته ام هر این همه خستگی اعتماد برای من یه لغت مرده است نه اینکه به کسی اعتماد نکنم نه اما اینکه دیگران به من اعتماد کنن برام مرده نه اینکه ادم بی ملاحظه بی مسئولیتی باشم اما دیگه تلاش برا به دست اوردنش نه اینکه تواناییش رو نداشته باشم خسته شدم اما برام مهم نیست اگر رو من حساب نکنه اعتماد نداشته باشه نه این انیکه من نخوام یه عده دیگه نمی خوان با اون همه که می بینن اما برام مهم نیست من اعتماد هیچ کس رو نمی خوام برام مهم نیست که اونا در موردم چی فکر می کنن من می تونم هرکاری رو بخوام انجام بدم و تا حالا دادم اگر نمی بینن تقصیر من نیست من خودم به خودم اعتماد کامل دارم F**k Yea تحمل نکردی و نتونستنی بینی اونی که پشت این پرده بود عاشق بدن کنار هم بودن وقتی همه چی مرتبه کار سختی نیست بودن وقتی هیچی سر جاش نیست وقتی همه چی زیر و روحرفه همه من مال تو بود
چرا باید از چیزی بترسیم
برای همه دنیا بسیم
از این همه رابطه های تو خالی
خسته ام از هر چیزی که شبیه منه
این همه من بودن نصفه نیمه
خسته ام از نا امیدی سنگر آخر
کاشکی سقوط نمی کرد در آخرین نبرد
خسته ام از خود بی رمقم
با این همه نقشه چرا پوچم؟؟
خسته ام از این همه تصویر مصنوعی
من کتاب می خوام از خودم طبیعی تر از هر تصنعی
من خسته خواب الود نمی داند چه میگوید
تو بیا به من بگو سنگر آخر هنوز گلوله می بارد
شاید واقعا تحمل کردنی نبود شاید واقعا خیلی سختت بود
هرکسی یه تحملی داره یه خط انفجار شاید به همین زودی رسیده بوده به ته خطتت
دوست داشتم که تحمل کنی چون عاشقیم با هم باشیم اگه سخت بود اگر آسون
اما همه من چیزی نبود که می خواستی
تو همه اون چیزی رو می خواستی که من نداشتم
من عشق تو رو داشتم من قلبت رو داشتم
این دارایی من برات کافی نبود
فکر میکردی بود
اما زمان ثابت کرد اشتباه فکر می کنی
Power By:
LoxBlog.Com |